فرش از دیرباز آیینه هنر و خلاقیت ایرانی بوده و هست و این پارچه گرانبها همیشه با اقتدار بر دیوار و زیر پای خانواده ها جایگاه خود را حفظ کرده است. با پیشرفت تکنولوژی و صنعتی شدن محصولات برای تامین کالاهای مورد نیاز متناسب با جمعیت روزافزون جهان، فرش نیز به صورت صنعتی تولید و به بازار عرضه شد و این نوع تولید با نام فرش ماشینی آغاز شد. فرش ماشینی اصطلاحی است که بسته به نوع نخ مورد استفاده و نوع تکنولوژی بافت، انواع کفپوش را شامل می شود. گاهی اوقات فرش های فانتزی یا فرش های پرزدار نیز ممکن است به عنوان فرش های ماشینی طبقه بندی شوند. در این گفتار به بررسی تکنولوژی فرش ماشینی می پردازیم که بر اساس بافت پارچه است. به طور کلی در صنعت نساجی چه در تولید منسوجات و چه در تولید فرش ماشینی، زنجیره تولید از چهار مرحله اصلی تشکیل شده است که عبارتند از: ریسندگی، رنگرزی، بافندگی و تکمیل. کارخانه ای که محصول نهایی آن فرش یا پارچه ماشینی است ممکن است تمام این مراحل را خودش مدیریت کند یا فقط قسمت بافندگی را انجام دهد.
در مرحله ریسندگی نخ مورد استفاده برای بافت فرش تهیه می شود. نخ های مورد استفاده در فرش ماشینی از سه قسمت تشکیل شده است:
1) نخ های خواب که معمولاً از اکریلیک یا پلی استر یا پلی پروپیلن ساخته می شوند.
۲) نخ پود که معمولاً از جوت درست می شود
3) نخی که معمولاً از پنبه یا پلی استر تهیه می شود
آنچه که نوع فرش را تعیین می کند، نوع نخ آن است. تکنولوژی تولید نخ اکریلیک و آماده سازی لازم برای تهیه آن با آماده سازی مورد نیاز برای استفاده از نخ پلی استر متفاوت است.
نخ های اکریلیک با سیستم ریسندگی الیاف کوتاه تهیه می شود، سپس با استفاده از رنگ های مناسب رنگ آمیزی و حرارت داده می شود و سپس به قسمت بافندگی ارسال می شود. اما نخ های پلی استر از طریق ریسندگی ساخته می شوند و به دو صورت دوپه شده یا رنگرزی استفاده می شوند. شرکت های فرش ماشینی می توانند مرحله ریسندگی داشته باشند یا نخ را به صورت آماده خریداری کنند.
پس از آماده سازی نخ، در مرحله پیش بافندگی، نخ های قرقره های بزرگ را روی قرقره های کوچکتر می پیچند و طبق طرح فرش روی قفسه دستگاه قالی بافی قرار می دهند.
دومین و شاید مهمترین مرحله در زنجیره تولید فرش، بافتن فرش است. در این مرحله فرش با استفاده از تکنولوژی های مختلف بافته می شود. به طور کلی سیستم قالی بافی همانند بافت پارچه است با این تفاوت که با دو سیستم تار بافته می شود. در واقع در دستگاه بافندگی دو فرش به طور همزمان بافته می شود که یکی فرش رویه و دیگری فرش پایین نامیده می شود.
این سیستم بافندگی به بافت چهره به چهره نیز معروف است. در واقع این دو پارچه به صورت موازی بافته می شوند و نخ های خواب بین دو سطح قرار می گیرند. سپس توسط یک تیغه رفت و برگشتی دو نیم شده و دو فرش بالا و پایین از هم جدا می شوند. البته سیستم توضیح داده شده در واقع روند کلی قالی بافی را نشان می دهد، اما ماشین آلات مختلف توسعه یافته توسط شرکت های قالی بافی، امکانات متفاوتی را در قالی بافی در اختیار تولیدکنندگان قرار می دهد.
ماشین های قالی بافی عمدتا توسط دو شرکت معروف Wendville (بلژیک) یا Schonnher (آلمان) تولید می شوند و در مدل های مختلف موجود می باشند. این شرکت ها می توانند فرش هایی با پرز بریده یا لوپ یا با سه سیستم بافت (راپیره) تولید کنند. هر یک از این ویژگی ها در مدل های مختلف این شرکت ها طراحی شده است. برخی از مدل های تولید شده توسط Wendville عبارتند از CRX، CPX، HRX، UCL، HCPX و CRP.
فرش ماشینی پس از خروج از ماشین بافندگی دارای عیوب کوچکی است که نیاز به برجسته سازی دارد. ابتدا فرش ها به هم دوخته می شوند و در مرحله بعد گرد و غبار و پرزهای مرحله بافت از بین می روند.
در مرحله بعدی تولید فرش ماشینی که بسیار حائز اهمیت است، سطح خواب فرش با تیغه های مخصوص پوشانده شده و سطح خواب آن یکدست و براق می شود. این مرحله که برش نامیده می شود کیفیت نهایی فرش را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد. در مرحله بعد، زمان عطسه است. در این مرحله پشت سطح فرش را با رزین ها و چسب های مخصوص آغشته می کنند تا گره های بافته شده در جای خود محکم شوند. در آخرین مرحله تکمیل فرش ماشینی، مقاطع طولی و عرضی فرش و همچنین گلدوزی و ریشه دوزی انجام می شود.
به غیر از عوامل کلی مانند مدل ماشین بافندگی، تکنولوژی بافت، نوع نخ مورد استفاده برای ریسندگی، تراکم بافت و تنظیمات کلی ماشین، سه عامل فنی مهم دیگر نیز وجود دارد که می تواند کیفیت نهایی فرش ماشینی را تحت تاثیر قرار دهد:
ایل قشقایی از زیرگروه های مختلف ایلی تشکیل شده است که از قرن شانزدهم در ایران متحد شده اند. آنها که به زبان ترکی صحبت می کنند و تعداد زیادی ترکمن تبار هستند در استان فارس در جنوب غربی ایران قرار دارند. آنها عشایری هستند که با گلههای گوسفند و بز خود بین مراتع ییلاقی و قشلاقی در نواحی نزدیک به کوههای زاگرس کوچ میکنند. آنها بافندگان ماهر و پرکار هستند و سنت بافی دارند که قدمت آن به قرن ها قبل می رسد. بر اساس برخی برآوردها، امروزه نزدیک به 400 هزار قشقایی در ایران زندگی می کنند.
آنان با تحمل سختیها و تلاشهای ظالمانه حکومتی برای کنترل و سرکوب سبک زندگی عشایری، مردمی قوی و سرافراز شناخته میشوند. امروزه بسیاری از قشقاییها هستند که همچنان به سبک عشایری و شبانی زندگی میکنند، اگرچه بسیاری در روستاها ساکن شدهاند. زنان قشقایی رنگهای گلدار روشن با دامنهای بلند و روسریهای تزیینی میپوشند. در عکسهای زیادی که از بافندگان قشقایی گرفته شده، خانمها معمولاً خندان هستند و ظاهری سرزنده دارند.
برای دیدن مجموعه فرش های ماشینی کلاسیک هایپر فرش پلاس اینجا کلیک کن
از لحاظ تاریخی بازار فرش قشقایی و سایر منسوجات آنها شیراز بوده است که بین مراتع ییلاقی و قشلاقی آنها واقع شده است. شیراز مرکز استان فارس بوده و در گذشته در زمان سلسله زندیان پایتخت ایران بوده است. این شهر که به خاطر باغهای زیبا، مساجد، شاعران برجسته و بازار دلربا مشهور است، امروز هم شهری پر رونق است. شیراز را گاهی به عنوان شهر باغ ها می نامند و اگر کسی به ایران سفر کند مقصد مهمی است.
والتر ا. هاولی نویسنده کتاب فرشچه های شرقی، عتیقه و مدرن که اولین بار در سال 1913 منتشر شد، اشاره کرد که کیفیت شفاف زیبای پشمی که آنها استفاده می کردند و رنگ های به دست آمده در بافت آنها، از پنجره های شیشه ای رنگارنگ گوتیک با ظاهر مسحورکننده صحبت می کرد.
قشقایی یا ایل قشقایی یکی از اتحادیههای ایلی ایران است که مانند بسیاری از اتحادیههای ایلی متأخر ایران مخلوطی از قبیلههایی با ریشههای قومی گوناگون ترک، لر، کرد و عرب است، اما بیشتر قشقاییها ریشهای ترک دارند و تقریباً تمامشان به گویشی از زبانهای ترکی اغوز غربی صحبت میکنند که خود آن را ترکی مینامند.اکثریت قشقاییها شیعهمذهب هستند. دانشنامه اتنولوگ در سال ۲۰۱۶ میلادی سخنوران زبان قشقایی را حدود ۹۵۹ هزار نفر تخمین زده است.
مرکز اصلی این ایل استان فارس است. اما به دلیل وسعت اراضی و قلمرو در دیگر استانها نیز ساکن هستند. از این جمله میتوان به استانهای کهگیلویه وبویراحمد (گچساران)، چهارمحال و بختیاری (بروجن، سامان، کیان، جونقان، بلداجی، طاقانک، بارده)، خوزستان (هفتکل، قلعه تل)، اصفهان(شهرضا، قسمتهایی از سمیرم، دهاقان، فریدن و لنجان) و بوشهر (دشتستان و دشتی) اشاره نمود. قشقاییها در دورههای مختلف بهتدریج به این سرزمین کوچیده و در آن ساکن شدهاند.
روسای قشقاییها همواره به طایفه شاهیلو از طایفه عمله قشقایی تعلق داشتهاند. نخستین رئیس شناخته شده ایل، امیر غازی شاهیلو، در قرن شانزدهم میزیسته و مقبرهاش در روستای درویش از توابع گندمان است. ظاهراً مرد مقدسی بوده به همین خاطر مردم به زیارت قبرش میروند. بنا به افسانهها او شاه اسماعیل صفوی را در تثبیت مذهب تشیع در ایران یاری نموده. با این حال تنها در آغاز قرن هجدهم میلادی است که نقش قابل توجه قشقاییها در تاریخ فارس آغاز میشود. در آن زمان ریاست قشقاییها بر عهده شخصی به نام جان محمد آقا بوده که بیشتر با نام جانی آقا شناخته میشود. بنا به افسانهها، فرزندان جانی آقا، اسماعیل خان (رئیس بعدی ایل) و حسن خان نقش مؤثری در فتح هندوستان توسط نادرشاه داشتهاند. اما حقیقت این است که آنها مورد خشم خان افشار قرار میگیرند و نادر اسماعیل خان را کور میکند و حسن خان را میکشد. در ادامه قشقاییها مجبور به کوچ به دره گز، کلات نادری و سرخس در خراسان میشوند.
بعد از کودتای 1332 و پس از تبعید برادران قشقایی، دولت سیاستی نو را برای واداشتن قشقاییها به زندگی شهرنشینی در پیش گرفت. کمیابی مراتع، توسعه سرمایهداری، محدودیتهای ایجاد شده توسط دولت و تضعیف نهادهای طایفهای اختلالات گستردهای پدیدآورد که زندگی عشایری را ناممکن میساخت، همه اینجا سبب شد که هزاران ایلیاتی دست به مهاجرت به شهرهایی چون شیراز، آبادان، بوشهر و اهواز بزنند و به عنوان کارگر در صنایع نفت و کارخانجات مشغول به کار شوند. تغییر در شیوه زندگی، مهمترین مانع در مسیر کنترل مستقیم دولت بر قشقاییها، یعنی اتحاد ایشان را از بین برد چنانچه دولت در ۱۹۶۳ اعلام کرد که دیگر ایلی وجود ندارد و چنان بر پیروزی خویش مطمئن شدهبود که اجازه اقامت ملکمنصورخان و محمدحسینخان را در ایران و در جایی خارج از فارس را داد.
برای دیدن مجموعه فرش های ماشینی مدرن هایپر فرش پلاس اینجا کلیک کن
فرش بافی در ایل قشقایی چند صد سال قدمت دارد و در مناطق مختلف سکونت این ایل انجام می شده است، اما با این وجود تمرکز اصلی ما روی فرش دستباف قشقایی فارس یا شیراز است. همه می دانیم که فرش بافی در ایران به گونه ای رشد کرده است که مردم هر منطقه بسته به شرایط محیطی و اقلیمی خود ویژگی های خاصی را برای بافت فرش خود در نظر گرفته اند و ایل قشقایی نیز از این امر مستثنی نبوده است. شغل اصلی قشقایی ها همانطور که حدس می زنید پرورش گوسفند است. از دیرباز زنان قشقایی در فصول سرد سال و با کاهش تحرک بدنی برای خود، سعی میکردند تا از پشمی که در طول سال میتوانستند از آن استفاده کنند،فرشهایی برای رفع نیازهای خود ببافند.
اما جالب اینجا بود که با گذشت زمان این بافته های زنان عشایری در بین مردم سایر نقاط ایران رواج زیادی پیدا کرد و همین موضوع باعث شد تا زنان قشقایی تصمیم بگیرند بیشتر از این فرش ها به عنوان منبع درآمد استفاده کنند. تا جایی که حتی امروزه مردم روستاها و حتی شهرهای این مناطق این فرش ها را می بافند. هر فرش دستبافت ایرانی دارای یک سری ویژگی های خاص است که منحصر به فرد است و همین موضوع باعث شده تا فرش را از همگان متمایز و تشخیص دهیم. مهم ترین آنها را با هم مرور می کنیم:
شاید اصلی ترین و بارزترین ویژگی فرش قشقایی نقوشی باشد که برای بافت آن به کار رفته است. در آغاز رواج فرش بافی در عشایر، از هیچ طرحی برای بافندگی استفاده نمی شد و زنان بر اساس طبیعت منطقه ای، آداب و رسوم و تخیل خود فرش و فرشچه های دستباف می ساختند. از این رو، معمولاً هیچ دو فرشی دقیقاً شبیه هم نبودند.
جالب است بدانید زنان عشایری همچنان از همان روش فرش بافی استفاده می کنند و از سنین پایین شروع به یادگیری فرش بافی می کنند. آنها با پیروی از نقوش و نقوش سنتی قدیمی و با استفاده از روش ذهن بافی و بر اساس آموخته ها و علایق خود فرش می بافند. اگر دقت کرده باشید اشاره کرده ایم که روستائیان و شهرهای این مناطق فرش دستباف قشقایی نیز می بافند، زیرا در این مناطق بافت بیشتر برای کسب درآمد انجام می شود تا سرعت بافت طرح های فرش از پیش طراحی شده افزایش یابد.
به طور کلی الیاف فرش در 4 دسته اصلی; پنبه، پشم، ابریشم و کرک قرار می گیرد و در این میان پنبه و پشم پرمصرف ترین انواع الیاف هستند. در مورد فرش دستباف قشقایی همانطور که حدس زده اید استفاده از پشم نوع اصلی الیاف مورد استفاده برای بافت آن است. استفاده از پشم مرغوب برای ساخت نخ کیفیت فرش های این منطقه را بسیار خوب کرده است، البته در مناطق شهری و روستایی به دلیل عدم دسترسی آسان به پشم و همچنین با هدف افزایش ظرافت فرش از الیاف پنبه و از ابریشم نیز استفاده می شود که البته قیمت بیشتری برای خرید دارد.
رنگ فرش قشقایی به دلیل استفاده از رنگ های طبیعی در مرحله رنگرزی از کیفیت و زیبایی خاصی برخوردار است. رنگ های طبیعی فرش از گیاهان با استفاده از گیاهانی مانند ریواس، نیل، پیاز و ... و از دل طبیعت به دست می آید. درست است که رنگ های به کار رفته در فرش قشقایی گران ترند، اما ویژگی های خاصی دارند. عدم حساسیت برای کودکان، شفافیت، ماندگاری طولانی، مقاومت در برابر نور و آب و ... از مهمترین این موارد است. رنگ قرمز روشن یاقوت سرخ (معروف به رنگ گلی) در هنر فرش بافی قشقایی را می توان به عنوان رنگ اصلی مورد استفاده و همچنین آبی (آبی تیره یا زرشکی)، سفید یا کرم و قهوه ای و سایر رنگ های مورد استفاده معرفی کرد.
مطلب مرتبط: همه چیز در مورد فرش بیجار
همانطور که گفتیم فرش قشقایی را می توان در هر جایی که فرش شرقی بافته می شود طراحی و بافت، اما اگر همین طرح توسط ایرانیان و بافندگان قشقایی بافته شود، به عنوان فرش اصیل قشقایی شناخته می شود، اما اگر در جای دیگری انجام شود. به آن نقشه قشقایی می گویند. فرشهای قشقایی نرمتر، تقریباً لطیفتر و نازکتر هستند و همین تفاوت آنها را از سایر فرشهای ایرانی متمایز میکند. گره در فرش قشقایی به دو صورت متقارن (ترکی) و نامتقارن (فارسی) بافته می شود. کیفیت بافت و عدم استفاده از گره های تقلبی و همچنین استفاده از دو پود در هر رج باعث شده است که فرش دستباف قشقایی در گذشته با صرف زمان و استفاده بیشتر، کیفیت و ارزش خود را از دست ندهد.
از طرفی در میله هایی که برای بافت فرش قشقایی استفاده می شود، بر خلاف سایر فرش های ایرانی که از میله های عمودی استفاده می شود، از میله های افقی استفاده می شود. این به خاطر زندگی عشایری در داخل چادر است. میله های افقی را روی زمین قرار می دهند و سپس بافنده روی آنها می نشیند و شروع به بافتن می کند. قشقایی ها از پشم خود برای تولید فرش استفاده می کنند که متعلق به اشیاء روزمره آنهاست. از فرش ها در کاربردهای مختلفی استفاده می شود. به عنوان ملیله دیواری یا فرش کف چادر. قشقایی ها کلاه های گرد و لباس های رنگارنگ بر سر می گذارند. علاوه بر بز و گوسفند، الاغ، اسب و سگ نگهداری می کنند که کار آنها را آسان می کند و در سفر از آنها حمایت می کند.
فرش های قشقایی را می توان با رنگ معمولی قرمز مایل به قهوه ای آنها تشخیص داد. رنگ آمیزی آنها به کثیفی حساس نیست. فرش ها با نقوش مختلفی تزئین شده اند. چه حیوان، چه گیاه، چه گل و چه درخت، تمام دنیای قشقایی را می توان در طرح فرش پیدا کرد. افرادی را به شکل تلطیف شده نیز می توان یافت. علاوه بر این الگوهای روزمره، نمونه هایی نیز وجود دارد که از نقاشی های دیواری و ستون های تخت جمشید الهام گرفته شده است. پایتخت باستانی ایران در زمان هخامنشیان در اینجا به عنوان یک نقش و نگار عمل می کند. معمولاً نقوش بر روی یک الگوی اصلی شش ضلعی یا ترنج های الماس شکل گره می خورد. همچنین کسانی هستند که ترنج های میانی گرد دارند.
از ویژگی های خاص تولید فرش قشقایی، تولید بر روی بافنده های افقی است. زمانی که قسمتی از فرش گره خورد، گره بان ها روی آن می نشینند تا فرش را تمام کنند. اما امروزه نه تنها عشایر فرش قشقایی تولید می کنند، بلکه عشایر ساکن نیز هستند. سبک به سختی متفاوت است.
متریال استفاده شده در فرش قشقایی منشأ طبیعی دارد. از موی گوسفند گرفته تا موی بز گرفته تا موی اسب، هر چیزی که عشایر می توانند خودشان تولید کنند استفاده می شود. رنگ ها نیز از طبیعت سرچشمه می گیرند. تراکم گره کم تا 180000 گره در هر متر مربع نشانه کیفیت پایین نیست، بلکه نشان دهنده زمان کمتر تولید و جزئیات کار کمتر است. در حالی که کمتر و کمتر عشایر قشقایی باقی می مانند، نفوذ تجاری بر فرش های آنها در حال افزایش است. با این وجود، آنها فرش های مستحکمی هستند که استانداردهای کیفیت بالایی را برآورده می کنند. به دلیل طراحی خشن، برای اتاق هایی که مکرر استفاده می شوند نیز مناسب هستند.
مطلب مرتبط: همه چیز در مورد فرش بختیاری
دومین مرکز بافندگی مهم کردستان شهری به نام بیجار است. این شهر در دوره شاه اسماعیل صفوی ساخته شد و به عنوان مرکز مناطق حاصلخیز به نام گوریس یا گروس انتخاب شد. بیجار ثروتمند و قدرتمند بود تا اینکه در قرن بیستم به انحطاط رسید. در حال حاضر اکثر کردهای غروی و حلوایی و همچنین برخی از ترکها و افشارها در بیجار ساکن هستند. مردم افشار بیشتر در شمال شهر و در نزدیکی روستاهای تکاب و تکان تپه زندگی می کنند که به دلیل مهاجرت اجباری به دستور نادرشاه در نیمه اول قرن هجدهم، اقامت در این منطقه اجتناب ناپذیر بود. فرش بیجار یک فرش دستبافت شرقی است که توسط بافندگان کرد در بیجار بافته میشود یا در روستاهای اطراف با استفاده از تکنیکهای بافندگی متداول زمان و خاص سنت این منطقه بافته میشود. فرشهای بیجار به دلیل ماندگاری، استفاده درخشان از رنگ و طرحهای فراوان شهرت دارند.
بیجار یکی از شهرهای استان کردستان است، بیجار در گذشته مرکز ولایت گروس بوده است. این شهر کوهستانی و سردسیر است و ۱۹۵۰ متر از سطح دریا ارتفاع دارد. شهر بیجار از شمال و شمالغربی به کوه نقاره کوت، از جنوبغرب به کوه نسار، از شرق به کوه زاغه و از جنوب به کوه سَراو محدود میشود. فاصله شهر بیجار تا سنندج مرکز استان کردستان ۱۴۰ و تا شهر تهران ۴۵۰ کیلومتر میباشد زبان مردم شهر بیجار کردی گروسی است.بر پایه سرشماری سال ۱۳۹۵، جمعیت این شهر، ۵۰،۰۱۴ بوده است.
صنایع دستی عمده بیجار قالی، قالیچه و گلیم میباشد. تعداد زیادی از قالیهای قدیمی کردستان که هماینک در موزههای بزرگ فرش در داخل و خارج کشور نگهداری میگردند از قالیهای بافت بیجار هستند. گلیم بیجار با توجه به ترکیب نقش و رنگ، حجم کم و قیمت مناسب آن به عنوان بهترین و ماندگار ترین سوغات برای گردشگران سفارش میگردد. قالیبافی در این شهر دارای سابقه دیرینه ای است و قدمت بافت قالی های تاریخ دار بیجار (موجود در خارج از کشور) به سال 1266 ه.ق باز می گردد.
بیجار شهری است بسیار قدیمی و تاریخی، برخی از مورخان قدمت آن را به هزاره سوم پیش از میلاد مسیح نسبت میدهند. ایران در زمان مادها به دو قسمت بزرگ تقسیم شده بود، قسمت اول ماد کوچک یا آتروپاتن که شامل آذربایجان و قسمتی از کردستان بوده و قسمت دوم ماد بزرگ به پایتختی اکباتان همدان که بیشتر مناطق ایران را شامل میشد. اما مناطق گروس به عنوان مرز بین دو قسمت ماد بوده و به حدی به دو پایتخت ماد در آذربایجان تخت سلیمان و همدان نزدیک بودهاست که گاهی آن را جز ماد کوچک و گاهی جز ماد بزرگ بهشمار آوردهاند. ایگور دیاکونوف نویسنده تاریخ ماد، گروس را جز ماد کوچک و حسن پیرنیا نویسنده تاریخ ایران باستان جزو ماد بزرگ میداند. الیزابت ناومان، بیجار را در آخرین مرحله از راه ارتباطی پایتخت آذربایجان به اکباتان پایتخت مادها میداند بااستناد به نوشتههای دیاکونوف و ناومان بیجار گروس جزئی از قلمرو ماد کوچک آتروپاتن بهشمار میآید که در طول دوران ماد حدود ۱۳۰ سال به علت اهمیت سوقالجیشی بالای خود همیشه از مراکز مورد توجه مادها بودهاست.
فرشهای بیجار با گره متقارن با تراکم متوسط 2000 تا 2500 گره در هر دسی متر مربع بافته می شوند. این فرشها در ابعاد مختلف در کوسنهای کوچک و نیم سایز تا فرشهای بزرگ بافته میشوند. فرش های بیجار به طور سنتی کاملاً از پشم طبیعی استفاده می شود که برای تارها استفاده می شود و پودها به رنگ قرمز یا نیلی و آبی کبالتی هستند. فرش های بیجار دارای سه تا پنج ردیف پود پشم ضخیم است که با استفاده از ابزار فلزی مخصوص یا شانه آهنی سنگین در بین آبی ها باقی می ماند و بافت آن انجام می شود. وجود ردیفهای پود فراوان که به خوبی با هم ترکیب شدهاند، دلیل ظاهر متمایز و سختی فرشهای بیجار است.
ویژگی شاخص فرش بیجار، ساختار متراکم این قالی هاست. بافت آنها به گونهایست که نمی توان آنها را تا کرد. در مراحل اولیه تجارت فرش، این گونه فرشها را «لول» مینامیدند. این کلمه بیانگر استحکام بیش از حد فرشهای بیجار است. برای تولید این فرش که مانند تخته محکم است، یک پود بسیار ضخیم را علاوه بر یکی دو پود نازک، وارد بافت فرش میکنند. این عمل به صورت متناوب در تار و پود فرش تکرار میشود. با کوبیده شدن گرهای فرش توسط شانه آهنی، بافت فرش بسیار محکمتر میشود. نقش فرشهای این منطقه بیشتر شامل طرحهای منظم است و به نسبت نوع روستایی آن، دارای خطوط ملایمتر و نقش مایههایی طبیعیتری است. در این طرحها، نقوش کلاسیک ایرانی بزرگ شده و در کنار نقشهایی که تحت تأثیر مدلهای روستایی و قبیلهای است، دیده میشوند. این قالیچهها که از جذابیت و گیرایی خاص برخوردارند، بافتی ظریف دارند و اصالت و سادگی در طرح و رنگ آنها مشهود است.
اخیراً به جای پشم برای تار از پنبه استفاده میشود، اما برخی از بافندگان از پشم برای پود زیرین استفاده میکنند، وقتی سه ردیف باشد، برای ردیف اول و دوم از پشم و برای ردیف سوم از پنبه استفاده میشود. اگر تعداد ردیف ها پنج باشد، برای چهار ردیف از پشم و برای ردیف پنجم بین ردیف های دیگر از پنبه استفاده می شود. شمع به اندازه کافی بریده می شود. در فرش های بیجار مضامین کوچک هراتی را می توان دید که در «سنه» رایج است اما با ظرافت کمتر. طرحهای تزیینی میتواند متنوع باشد: الماسهای تودرتو با رنگهای زمینه مختلف که با طرحهای هراتی تزئین شدهاند، ترنج های موازی تزئین شده با طرحهای هراتی روی زمینه که تزئینات اضافی ندارند، یا طرحهای سنتی با طرحهای گوشهای مدالیون در محوطه هراتی.
فرشهای دیگری هم هستند که طرحهای غیرمعمولی دارند اما از ویژگیهای فرشهای بیجار، داشتن طرحهای پیسلی زیاد یا طرحهای «میناخانی» هستند که تکرار آنها در فرش بیجار در قرن اخیر باعث شده است که نظریهای مطرح شود. طرح ها اصل هستند و همگی از کردستان هستند.
برخی از نمونههای فرشهای بیجار دارای طرحهای گلدهی پیچیدهای هستند که گلهای شاه عباسی و خرچنگ در آنها دیده میشود، به ساقههای تمام پیچ و خم متصل شده و روی یک سری شبکه میمانند که به نوعی برگرفته از مدلهای تزئینی ایرانی در دوره صفویه و در هفدهم و هفدهم است. اوایل قرن هجدهم این فرش ها بیشتر در محصولات افشار دیده می شود. بر روی اکثر آنها کتیبه هایی نیز دیده می شود که به ما کمک می کند تا زمان بافت را بین اواخر قرن هجدهم تا دهه اول قرن بیستم بیابیم
چیزی که فرشهای بیجار را متمایز میکند، ساخت بینظیر، کیفیت برتر پشم به کار رفته، تنوع و اصالت طرحها و از همه مهمتر استفاده شگفتانگیز از رنگ در آنها است! این اغلب منجر به فرشی با رنگهای جواهری عمیق و همچنین طرحهای خلاقانه و فریبنده میشود.
تفاوت ساخت فرش بیجار با سایر فرش های ایرانی در این است که قبل از اینکه پود در آن قرار گیرد آن را با آب مرطوب می کنند. پود مرطوب اکنون دارای انعطاف پذیری است که در حالت عادی نمی تواند داشته باشد. پس از اینکه پود به صورت افقی وارد شد، از یک شانه برای کوبیدن شدید آن در کنار گره های بسته شده استفاده می شود. این یک پارچه متراکم و محکم بافته شده ایجاد می کند، زیرا وقتی پود خشک می شود، تا حدودی منقبض می شود و در نتیجه یک پایه بسیار محکم ایجاد می شود. پی در نامگذاری فرش به تارها و پودها اطلاق می شود. در روستاهای کوچک خارج از شهر بیجار، که در حال حاضر بهترین فرشهای بیجار در آن ساخته میشود، بسیاری از بافندگان از پودهای پنبهای استفاده میکنند، اما تعداد کمی هم هستند که از پشم استفاده میکنند. تمامی فرش های آنتیک بیجار به این صورت بافته شد. آنها با پشم ایرانی دست تابیده بافته شده و با رنگ های گیاهی رنگ آمیزی می شوند و طرح الهام گرفته از فرش های آنتیک این منطقه است.
بافندگان بیجار از قدیم الایام از تکنیک بافتنی استفاده می کردند که مشابه آن در هیچ جای ایران یا کشورهای دیگر وجود ندارد. فرش های بیجار با گره ترکی (که گاهی به آن گره کوردی هم می گویند) بافته می شود که بین هر ردیف گره یک یا دو پود قرار می گیرد. بعد از اینکه یک ردیف را گره زدند، بافنده یک پود را وارد می کند. (پودها رشتههایی از نخ هستند که به صورت ضربدری وارد میشوند تا گرهها در جای خود محکم شوند.) فرشهای بیجار را اغلب «فرشهای آهنی ایران» مینامند، به این دلیل که سفت بافته شدهاند و در عین حال بدنه و ضخامت فوقالعادهای دارند و بسیار مقاوم هستند. یک فرش بیجار اغلب از فرش عشایری با همان اندازه سنگینتر است و بهترین آنها دارای طرحهای شفاف و دقیق در رنگهای زیبا هستند.
تعداد طرحهای بافته شده در فرشهای بیجار تقریباً نامحدود است، زیرا بافندگان کرد از نظر تاریخی از طرحهای متنوعی استفاده کردهاند که نمیتوان نام تمام آنها را برد. احتمالاً تحت تأثیر نواحی بافندگی در هر حاشیه، برخی از طرحهای غیرمعمول در واژگان طراحی بافنده بیجار نفوذ کرده است، اما برخی از طرحهای کلاسیک مانند طرح گروس وجود دارد که احتمالاً مشهورترین آنهاست. از دیگر طرح های شناخته شده بیجار می توان به طرح درخت زندگی، طرح سرو و بید، طرح شاه عباس و طرح مدال اشاره کرد. طرح سرو بید به طرح بید مجنون نیز گفته می شود که در فارسی به معنی درخت بید است. علت نامگذاری این طرح به فارسی بید مجنون به این دلیل است که درخت بید شبیه موهای دیوانه یا نامرتب با موهای بلند بوده است.
معروفترین طرحهای امروزی در منطقه عبارتند از: شکارگاه مانند شکارگاه ترنج دار – شکارگاه دورنما - طرحهای تصویری مانند طرحهای لیلی و مجنون و طرحهای مینیاتور و داستانهای اسطورهای، گل فرنگ مانند گل فرنگ مستوفی، گل فرنگ طره دار، گل فرنگ لچک ترنج دار، دسته گل، گل فرنگ و اسلیمی (پیچی)، گل و بلبل و گلدانی، طرح خرچنگی؛ طرح بندی مانند بندی خاتم شیرازی، بندی گل فرنگ، مینا خانی؛ دار و گل مانند ربعی دار و گل، مستوفی دار و گل؛ شاه عباسی مانند شاه عباسی افشان، لچک ترنج دار، کف ساده؛ اسلیمی مانند اسلیمی گل فرنگ، اسلیمی هندسی یا سرداری، دهن اژدری؛ درختی مانند درختی بید مجنون، درختی گل و بلبل، درختی دورنما، درختی گلدانی، درختی ترمه؛ ماهی درهم مانند ماهی بیجار، ماهی سنه، ماهی افشار، ماهی میرک، ماهی زبیده، ماهی حسن تیمور، سگ ماهی، ماهی زنبوری، ماهی ریز؛ طرحهای هندسی مانند سمن بر خانم، اسلیمی شکسته و خاتم شیرازی.
فرشهای بیجار در اکثر سایزها از 2*4 تا 12*16 بافته میشوند، اما اغلب سایزهای کوچکتر زیر 6*9 راحتتر در دسترس هستند.
یکی از مشخصههای قالی بیجار یا گروس، رنگهای بکار رفته در آن است. تضاد جسورانه بین رنگهای به کار رفته، زیبائی این قالیها را دو چندان میکند. رنگهای ناب و شادی که بافنده کرد برای قالیهایش انتخاب میکند. بیانگر طبیعت سرد وحشی و در عین حال رنگارنگ کردستان است در قالیهای گروس به کار بردن رنگهای شاد و تند مانند قرمز و رنگهای متمایل به آن به ویژه رنگهای: چهرهای (یک اصطلاح محلی برای رنگ صورتی پررنگ) و صورتی و پوست پیازی، مشکی، سفید، حنایی و انواع سبزها در زمینههای سرمه ای و سفید و قرمز زیاد به چشم می خورد. بکار بردن رنگهای سبز و سفید و پیازی و کاهی بر زمینه لاکی شادابی دیگری بر فرشهای گروس میدهد و نقشها را در دید واضح و روشن و برجسته می نمایاند. این جسارت را در کاربرد نوعی از رنگ زرد میتوان دید که خاص بیجار است و حتی در قالیهای کف ساده که متن آنها ساده و خلوت میباشد به کار میرفتهاست. در فرشهای بیجار مانند بافتههای برخی از مناطق غربی ایران گاهی کیفیت دو رنگی (رگه) نیز دیده میشود. تعداد رنگها در قالی بیجار از ۲۷ رنگ تجاوز نمیکند و رنگهای قرمز و سفید و سرمهای بیش از دیگر رنگها به کار میرود و رنگهای تند و تیز آبی نیز به چشم میخورد.
فرش های بیجار مقاوم در برابر آلودگی هستند. این شهر کوچک کردنشین در غرب ایران به فرش های کردی با گره محکم خود معروف است. شمع آنقدر فشرده شده است که به صورت عمودی به سمت بالا می ایستد. فرش ها با گره سنتی ترکی گره می خورند. به این ترتیب ذرات خاک شانس کمتری برای ورود به توده دارند. اثر مثبت این نوع بافت این است که فرش از طول عمر طولانی سود می برد.
فرش های ایرانی بیجار تقریباً در همه سایزها موجود است. چگالی بالای گره آنها تا 600000 گره نشان دهنده تلاش زیاد در تولید است. از آنجایی که طرح های آنها اغلب محدود و محجوب است، می توان از آنها در بسیاری از محیط ها استفاده کرد. شهر کردنشین به سنت دیرینه فرش بافی برمی گردد. الگوی هراتی معمولاً در تولیدات سنتی یافت می شود. یاد گلی با چهار برگ است. به آن نقش ماهی نیز می گویند. اما حتی الگوی هراتی امکانات طراحی زیادی را به گره زن ارائه می دهد: چه به شیوه ای کلاسیک یا مدرن استفاده شود ، برای هر سلیقه ای چیزی وجود دارد.
فرش بختیاری یا قالی بختیاری نام خود را از ایل بختیاری گرفته است. عشایر بختیار در رشته کوه های زاگرس ساکن هستند که امروزه عمدتاً در جنوب غربی شهر اصفهان و شهر کرد و اطراف آن ساکن شده اند. این منطقه به خاطر تعداد زیاد روستاهای کوچکش شناخته شده است. هر منطقه طرحهای متمایز خود را دارد که برای نسلها از مادر به دختر منتقل میشود و در خانواده به خوبی محافظت میشود. از معروف ترین روستاها می توان به
بلداجی: شهری که در قسمت جنوب این استان قرار گرفته و فرش های بافته شده در این شهر اصولاً به صورت تک پود و درشت بافت می باشد که بسیار محکم و بادوام می باشند.
شهرکرد: این شهر که مرکز استان چهارمحال نیز می باشد به عنوان مرکز تولید قالی های دوپوده می باشد که بیشتر تولیدات این شهر دارای رنگ بندی روشن و درخشان می باشند که در طرح ها و مدل های شکسته بافته می شود.
فریدن: شهری کوچک در قسمت شمالی استان که بیشتر ساکنان آن ارمنی می باشند و فرش های بافته شده در آن تقریباً در همه جا به راحتی قابل شناسایی می باشد، زیرا استفاده از رنگ های روشن و شاد مانند کرم صورتی و سبز روشن باعث جلوه خاصی به تولیدات این ناحیه شده است، نوع بافت استفاده شده در این منطقه نیز از مدل درشت می باشد.
چهل شتر: یا چالشتر که اگر دنبال خرید و قیمت یک فرش دستباف ارزان هستید خیلی به سراغ تولیدات این روستا نروید! روستایی نزدیک شهرکرد که مرکز اصلی فرش دستباف بختیاری ظریف می باشد و اصولاً فقط محصولات خاص و درجه یک بافته می شود.بیشتر قالی های تولید شده در این روستا از طرح های قابقابی و خشتی برای تولید استفاده کرده اند و موضوعی که باعث خاص شدن آنها شده است استفاده از طرح های نیمه گردان می باشد.
سامان: در این منطقه نیز مانند چالشتر بیشتر تمایل به بافت محصولات دو پوده مرغوب می باشد که البته یک موضوعی که می تواند نماد فرش ها این منطقه دانست رنگ قرمز مایل به قهوه ای استفاده شدن در نقوش و طرح های نیمه شکسته، ترنج ها و قابقابی آنها دانست.
اشاره کرد. از قدیمی ترین اقوام فرش باف ایران هستند. طرح ها می تواند ترنج، باغ، گلفرنگ (گل رز) و غیره باشد. رنگ ها عموماً در رنگ های گیاهی با رنگ های روشن و متنوع هستند و ظاهری جذاب و رنگارنگ به فرش ها می بخشند. پشم را می توان هم به صورت دستی و هم با ماشین ریسی انجام داد که به صورت محلی به دست می آید و از کیفیت بالایی برخوردار است و به مرور زمان می تواند از نظر بافت بسیار نرم و دلپذیر شود. تار و پود عموماً از پنبه ساخته می شوند، اگرچه اوایل قبل از 1880 پایه های پشمی بودند. فرش بختیاری به همراه سایر بافتهها یکی از هنرهای مهم قوم بختیاری است که در چهار محال و بختیاری ایران قرار دارد. این فرش از دیر باز به خاطر نقش، رنگ و همچنین دوام بالا از محبوبیت خاصی برخوردار بودهاست و از اوایل قرن نوزدهم فرش بختیاری به سرتاسر جهان صادر شد.
مردم بختیاری یا لرهای بختیاری یا ایل بختیاری از مردمان ایرانی بهشمار میآیند که در جنوب غربی ایران شامل غرب چهارمحال و بختیاری، شرق خوزستان، جنوب لرستان و غرب اصفهان زندگی میکنند. بختیاریها به گویش بختیاری که یکی از گویشهای زبان لری است صحبت میکنند. ایل بختیاری از دو شاخه چهارلَنگ و هفتلَنگ تشکیل شدهاست، که چهارلنگ خود به ۵ باب و هفتلنگ به ۴ باب تقسیم میگردد و هر باب نیز از چندین طایفه تشکیل میشود. این تقسیمات که نمودار سازمانی ایل بختیاری خوانده میشود، به قرن شانزدهم میلادی بازمیگردد و بر مبنای نظام خاص طبقاتی و مالیاتی طوایف بختیاری سازمان یافتهاست.
سرزمین کنونی بختیاری هزاران سال است که سکونتگاه گروههای «مختلف» انسانی میباشد. شواهد گوناگون نشان میدهد که سرزمین باستانی بختیاریها ده هزار سال پیش، مسکونی بودهاست. منابع و امکانات طبیعی از قبیلِ آب، جنگل، مراتع، بارندگی مناسب، آبگیرهای فراوان و درّههای مستعد برای کشاورزی، این سرزمین را به یکی از بهترین زیستگاهها و محل تجمع و سکونت گروههای انسانی در گذشته تبدیل نموده بود. افزون بر این امکانات، در بلندیهای زاگرس و دامنههای آن، محیط مناسبی برای رویش نباتات علوفهای و گونههای مختلف حیوانات فراهم کرده بود.
کاوشهای باستانشناسی نشان میدهد که قدمتِ سکونتِ انسان در این منطقه به چهل هزار سال میرسد. بازماندههای فرهنگیِ دورانِ پارینه سنگی، میان سنگی، نوسنگی و شهرنشینی در این ناحیه به چشم میخورد. سرزمین بختیاری، از جمله محدود سرزمینهایی است که انسان برای اولین بار به اهلی کردنِ حیوانات و نباتات پرداخته یا به دیگر سخن، زندگی ده نشینی و کشاورزی را که لازمهٔ پیدایش تمدن میباشد، آغاز نمودهاست. در کتاب خلاصه تاریخ هنر آمدهاست:
از دوره پارینه سنگی ایران در کاوش غاری در تنگ پبده (کوههای بختیاری در شمال شرق لالی)، ابزارها و سلاحهایی از سنگ ناصاف (چکش، پیکان، تیغه و تبرسنگی) و در نواحی همیان، میرملاس و دوشه از توابع لرستان تصاویر جانوران و آدمیان منقوش بر صخرههای قائم به رنگهای سیاه و زرد و سرخ یافت شدهاست که قدمتشان به حدود ۱۵ هزار سال قبل از میلاد مسیح میرسد. صاحبانِ این آثار از راه شکار دسته جمعی و صید ماهی و گردآوری ریشه و بَرِ گیاهان، غذای خود را بدست میآوردهاند.
این فرش در حالی که در اصل توسط بختیاریهای عشایر بافته میشد، اکثر فرشهای اصیل بختیاری در جوامع ساکن بختیاریها در غرب مرکزی ایران در جنوب غربی اصفهان در چهار محال و بختیاری و همچنین بخشهایی از استانهای اصفهان، لرستان و شرق خوزستان، به ویژه در شهر کرد بافته میشوند. از طرفی فرشهای بختیاری را نیز بهخاطر محل پیدایش آنها،مانند سامان یا هوره (هوری)، میشناسند . اما نقوش بختیاری در سایر مراکز بافندگی ایران، پاکستان، هند و چین کپی شده است. نام مبتنی بر مکان اغلب به محل پیدایش نقش و کیفیت فرش اشاره دارد نه به محل ساخت واقعی آن. سامان و هوری در حال حاضر بیشتر از اینکه اصطلاحات جغرافیایی باشند، بهعنوان درجهبندی فرشهای بختیاری در نظر گرفته میشوند.
فرشهای بختیاری بر پایهی پنبهای (تار) با پود پشمی است که معمولاً از گلههای ایل تولیدکننده گرفته میشود. این منجر به فرش های منحصر به فرد می شود که بسته به ویژگی های پشم هر قبیله متفاوت است. پشم می تواند از مات تا براق بسیار متغیر باشد و شمع حاصل از متوسط به بالا بریده می شود. بهترین فرشهایی که بیشترین تراکم گره را دارند اغلب با نام بیبیباف شناخته میشوند. قیمتها بهطور قابلتوجهی متغیر است و فرشهایی که بیشترین تراکم گره را دارند معمولاً گرانترین هستند، اما قیمت نیز تحت تأثیر معیارهایی مانند طرح و رنگهای مورد استفاده قرار میگیرد.
قطعات چپل شوتور و سامان اندکی کمتر از تولیدات بیبیباف رتبهبندی شدهاند، اما همچنان از خوب تا عالی در نظر گرفته میشوند. فرشهای هوری از بافت گشادتر و کیفیت پایینتری برخوردار هستند و به همین دلیل عموماً مقرون به صرفه تر هستند. اندازه ها از فرش های سالن باریک گرفته تا طرح های اتاق بزرگ، اغلب تا 4 متر × 5 متر متفاوت است. فرشهای بزرگتر معمولاً بسیار کمیاب هستند و یافتن آنها سختتر است. به طور مشابه، فرشهای قدیمیتر که اغلب مورد علاقه کلکسیونرها هستند، میتوانند بسیار پرهزینه باشند.
الگوها معمولاً الهام گرفته از گل یا باغ هستند. خشتی، نقش برجسته باغ، شاید شناخته شده ترین طرح فرش بختیاری باشد. فرش به مربع های جداگانه تقسیم می شود که حیوانات و گیاهان به عنوان نماد عمل می کنند. یکی دیگر از طرحهای تأثیرگذار، مزرعهای تزئینشده با طرحهای مشبک و تزئینات گل را نشان میدهد. کلیه طرحهای رایج در فرش بختیاری را میتوان به ترتیب زیر طبقهبندی نمود:
در گذشته زنان عشایر بختیاری در اوقات خاص یا هنگام جابهجاییهای سالانه خود گیاهان رنگدار طبیعی را جمع آوری و خشک میکردند. سپس با شناختی که از خاصیت رنگ دهی آنها داشتند٬ آنها را در آب جوشانده و مایه رنگین آنها را استخراج کرده و همراه با دندانه آب انار ترش مورد استفاده قرار میدادند و رنگهای با ثباتی به دست میآوردند. در دوره حاضر متأسفانه رنگهای باثبات گیاهی جای خود را به رنگهای درخشان ولی بیثبات شیمیایی دادهاند. این روش رنگرزی باعث تندی رنگهای خامه میشود. در بعضی موارد برای کاستن شدت تندی و پختگی رنگها، از خاکستر استفاده میکنند. استفاده از رنگ ها بسته به سبک قبایل خاص متفاوت است. به طور کلی آنها شامل سایه های سفید، قرمز، قهوه ای، سبز و زرد هستند. به نظر نمی رسد رنگ آبی مشخص باشد.
فرش بختیار از پشم محکم ساخته می شود. زیرا فرشها - که به نام عشایر ایل بختیاری که در کوههای ساگرس در نزدیکی شهر اصفهان زندگی میکنند - نامگذاری شدهاند - از محکمترین فرشهای ایرانی است. آنها از پشم ضخیم گره خورده اند که از خراب شدن آنها می کاهد. به ظرافت و نرمی پشم چوب پنبه دیگر فرش های ایرانی نیست، اما در مقاومت در برابر استرس های روزمره مزیت آشکاری دارد.
در بسیاری از نقاط فرش بختیار با نقوشی الهام گرفته از باغ ساخته می شود. الگوی به اصطلاح چستی دارای طرح هایی با گیاهان و حیوانات از طبیعت است. آنها از باغ های معمولی ایرانی الهام گرفته اند. گهگاه فرشهایی از بختیاریها را نیز میبینید که نقشهای آن شبیه نقوش منطقه اصفهان است. این نوع فرش اغلب در قسمت ورودی یا معابر خانه های ایرانی یافت می شود. این نه تنها کمی طبیعت را به خانه شما می آورد، بلکه یک فرش فوق العاده قابل اعتماد است.
نام افشار برگرفته از قومی است که این فرشها را طراحی و خلق میکنند. آنها از طریق ایران به عنوان بخشی از کنفدراسیون ترکمن اوغوز که شامل 24 طایفه دیگر است به ایران و ترکیه آمدند. این عشایر صدها سال در شمال غرب ایران زندگی می کردند، اما بخشی از ایل به اجبار به منطقه امروزی منتقل شدند، جایی که فرشسازی به یکی از شاخههای مهم تجارت تبدیل شد. در قرن شانزدهم، اوغوز بیشتر یک شاهزاده بود تا یک پادشاهی.
این زبان هنوز به خوبی حفظ شده و امروزه توسط افرادی که اجدادشان از این قبیله سرچشمه گرفته اند صحبت می شود. بافندگی همواره بخش عمدهای از خلاقیت هنری این قبیله بوده است و بهعنوان سنتی که از نسلی به نسل دیگر آموزش داده میشود، احتمالاً در هیچ زمانی از آن کاسته نخواهد شد. با این حال، در قرن بیستم، رتبه آنها به منطقه ای در گوشه جنوب شرقی ایران کاهش یافت. این فرشهای قدیمی ایرانی که توسط عشایر و روستاییان جنوب شرقی ایران در شهرهای شیراز، کرمان و یزد تولید شدهاند، از معدود فرشهایی هستند که تکنیکهای عشایری و روستایی را با هم ادغام میکنند. علیرغم افول قامت ایل، فرش های عتیقه افشار میراث بزرگ خود را حفظ می کنند.
فرشهای افشار قرن نوزدهم به دلیل کیفیت بالای مصالح و صنایع دستی، همراه با زیباییشناسی منحصربهفرد، شهرت دارند. کارشناسان بر این باورند که بافندگان افشار احتمالاً اولین کسانی بودند که از «بوته» در فرشبافی استفاده کردند. سه تا از پرکارترین طرحهای آنها عبارتند از:
از سه طرح پله ای جالبترین طراحی آنها «اژدها و ققنوس» است، نسخهای که به ندرت دیده میشود و بسیار انتزاعشده از یک نقش باستانی با قدمت بیش از 5000 سال به چین الهام گرفته است. طرح های دیگر عبارتند از:
فرشهای باکیفیت آنتیک افشار تکنیکهای رنگرزی بسیار اشباع را نشان میدهند و تقریباً همیشه از پشم غنی از لانولین که از گلههای خود جدا شدهاند میدرخشند. فرشهای افشار معمولاً در دو انتها با بافت پیچیده و کنارهها با ضخامتهای چند رنگ تکمیل میشد. اکثر بافته های آنها در اندازه های منطقه ای بین 3 فوت در 5 فوت و 4 فوت در 7 فوت یافت می شود.
افشارها طایفهای از تُرکهای اغوز هستند که در ایران، ترکیه و جمهوری آذربایجان پراکندهاند. مراکز اصلی سکونت آنان در ایران استانهای آذربایجان غربی، زنجان، خراسان، کرمان و فارس است؛ اما تیرههایی از آنان را در استانهای آذربایجان شرقی، لرستان، قزوین، کرمانشاه، کهگیلویه و بویراحمد، همدان (صالح آباد و اسدآباد)، خوزستان، استان مرکزی، البرز (شهرستان ساوجبلاغ) و چهارمحال و بختیاری (شهرکرد و شهرستان بن) میتوان یافت.
اَفشار یا اوشار یکی از ایلهای تُرکهای اغوز ترکمان جزء گروه قومی ترکهای آذربایجانی هستند. که عدهای از آنها در زمان سلجوقیان و عدهای دیگر در زمان شاه اسماعیل صفوی همراه با شش ایل بزرگ از آناتولی عثمانی به ایران آمدند و پایههای دودمان صفوی را بنیاد گذاردند. ایل افشار یکی از هفت ایل اصلی قزلباش بودهاست. این ایل به دو شعبهٔ بزرگ تقسیم میشد: یکی قاسملو و دیگری ارخلو یا قرخلو؛ نادرشاه افشار از شعبه اخیر بود. طایفه قرخلو را شاه اسماعیل از آذربایجان به خراسان کوچاند و در شمال آن سرزمین، در نواحی ابیورد و درهٔ گز و باخرز تا حدود مرو مسکن داد؛ تا در برابر ازبکان و ترکمنها مهاجم سدی باشند. تعداد بسیاری از این ایل ها در زمان شاه عباس اول در ایل شاهسون ادغام گشتند.
بزرگترین شهر افشارنشین ایران و جهان شهر ارومیه است چنانچه لرد کرزن در قرن بیستم هنگام ورود به شهر ارومیه مینویسد: «این شهر که در ارتفاع ۴۴۰۰ پا از سطح دریاست بین ۳۰۰۰۰ و ۴۰۰۰۰ نفر سکنه دارد که بیشتر آنها طایفهٔ ترک افشار هستند، ولی مقدار متنابهی اقلیتهای نسطوری (آشوری)، کلیمی و ارمنی را هم در بر میگیرد.» استان زنجان نیز مردمان زیادی از ایل افشار دارد که در این استان پراکنده شدهاند. مناطق با جمعیت چشمگیر از افشارها در گرماب (خدابنده) و بخش دهستان قشلاقات افشار هستند.
بیشترین افشارهای شمال خراسان نیز در شهرهای قوچان، دره گز، کلات و شیروان و قسمتهایی هم در مینودشت و رامیان، آزادشهر استان گلستان هستند . افشارهای کرمان را میتوان ترکیبی از کاملترین طوایف این ایل که در ایران حضور دارند دانست. نظم و انضباط ایلی از ابتدای حضور بعضاً تا هماکنون نیز میتوان در آنها دید. تنوع طوایف افشار را در استانهای کرمان و هرمزگان و مناطق مرزی استان فارس میتوان بهوضوح دید. بزرگترین و قدرتمندترین طوایف این ایل قاسملوها بودهاند که از ابتدای تشکیل دولت صفوی در کرمان حضور داشتهاند و در حال حاضر نیز حضوری پررنگ دارند و شاید میتوان با جرئت گفت که نقشی که این طایفه در متحد کردن ایل افشار در کرمان بازی کردهاند در کمتر جایی میتوان دید.
از دوره صفویه، گروه قبیله ای ترک افشار از خاستگاه خود در آسیای مرکزی کوچ کردند تا در آذربایجان ایران، جمهوری آذربایجان و ترکیه شرقی ساکن شوند. این پیشینه منجر به گنجاندن تأثیرات منطقهای بر بافندگی افشار شده است و در نتیجه زیباییشناسی متمایزی به وجود میآید که عناصری از چندین سبک فرش ایرانی روستایی و عشایری و نیز تأثیرات طراحی ایرانی جنوبی را در خود جای داده است. تأثیر فرش قفقاز نیز به شدت احساس می شود.
فرش های آنتیک افشار متعلق به قرن نوزدهم هستند و با کیفیت ساخت و پشم مشخص می شوند. رنگها اشباع شدهاند: رنگهای نیلی عمیق، کارنلین، زعفرانی و اخرایی غالب هستند. در حالی که طرحهای پیچیده تکرار شونده در سرتاسر این فرش ها رواج دارد، بافندگان افشار از تصاویر فرشهای جنوب ایران نیز استفاده میکردند، با نقوش بوته، درختچهها و گاهاً ترکیببندیهای «درخت زندگی» که با آن مواجه میشدند. تأثیرات کردی در فرشهای شکل ترنج زاویهدار و همچنین در خودانگیختگی کلی که در چندین طرح اصلی گل و پرنده مشاهده میشود مشهود است.
فرش های افشار از شمال شرق ایران می آیند. ساخت ایل افشار هستند. این عشایر سابق نسلهاست که برای تضمین موجودیت خود فرش میبافند. حالا خانه نشین شده اند و در شرق و جنوب شرق ایران پیدا می شوند. فرشهای آنها سیار با کیفیت است و به دلیل مقاومت بسیار محبوب هستند.
فرشهای افشار به رنگهای قرمز و آبی گرهدار هستند و معمولاً دارای نقشهای مستطیل هستند. تنوع طرح ها بسیار زیاد است. گاهی اوقات در کنار الگوهای نسبتاً مستقیم گل رز وجود دارد. اینکه یک ترنج میانی یا طرحی روی فرش وجود داشته باشد، کاملاً به گره زن و تخیل او بستگی دارد. این فرشها به لطف عناصر هندسی خود، با سبکهای مبلمان مدرن امروزی هماهنگی کاملی دارند. فرش های ایرانی افشار یک ویژگی خاص دارند: نسبتاً بزرگ هستند. فرش های این خاستگاه با نام سیرجان نیز به فروش می رسد.
فرش های افشار کاملاً قابل تشخیص هستند. با استفاده از نقوش هندسی، مدال هایی با نقش های الماس و گلدان های اناری. رنگهای متداول فرشهای افشار شامل زرشکی، طلای زعفرانی، عاجی، نارنجی تیره میشود که منعکسکننده تأثیرات مناطق اطراف در ساخت این فرشهای بسیار شیک و منحصربهفرد است. فرشهای باکیفیت آنتیک افشار تکنیکهای رنگرزی بسیار اشباع را نشان میدهند و تقریباً همیشه از پشم غنی از لانولین که از گلههای خود جدا شدهاند میدرخشند.
فرشهای افشار معمولاً در دو انتها با بافت پیچیده و کنارهها با ضخامتهای چند رنگ تکمیل میشد. ویژگیهای کلاسیک این فرشهای عتیقه میتواند شامل سه آویز در هر یک از دو سر ، نقشهای الماس متعدد (تعداد الماسها در یک نقش متفاوت باشد) و حاشیه قبیلهای که نمونهای از فرشهای ساخته شده توسط آن است. این قبیله در شهر همجوار شهربابک نیز فرش های مشابهی با تراکم بیشتر و با نقش و نگارهای دقیق تر تولید می شود. یکی دیگر از ویژگی های بسیار قابل توجه پشت متوسط است که یک ویژگی کلاسیک است. بسیاری از فرش های عتیقه این ایل امروزه در خانه های سراسر جهان یافت می شود. برخی از آنها به خوبی حفظ شده اند و رنگ خود را به خوبی حفظ می کنند.
فرش های عتیقه افشار مانند همسایگان ارجمندشان، ایل قشقایی، روز به روز کمیاب تر و در نتیجه ارزشمندتر شده است. بسیاری از کسانی که فرشهای قشقایی و قفقازی پرطرفدار را جمعآوری میکنند، تقریباً همیشه شامل فرش های افشار نیز میشوند که تکههای خیرهکننده و دیوارکوبهای عالی میسازند.